۱۳۸۸-۰۹-۱۸

حکایت شهركي بخت‌برگشته !

روزي كه شهركي با مدرك كارشناسي كودكان استثنايي فقط به واسطه اينكه رئيس ستاد انتخاباتي محمود احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري بود ، بر كرسي رياست سازمان عريض و طويل ميراث فرهنگي و گردشگري تكيه زد ، كمتر كسي صداي اعتراضي از مطبوعات استان شنيد.
روزي كه پس از ادغام سازمان صنايع دستي در ميراث فرهنگي ، شهركي يكي از مديران توانمند صنايع دستي استان مهندس عبدالسلام بزرگزاده را با انگيزه‌هاي سياسي بركنار كرد و او را تا به امروز در كشاكش دادگاهها و بازرسيها گرفتار كرده است باز هم صداي اعتراض و يا نقد و نظري در مخالفت و يا موافقت با اين اقدام شهركي از مطبوعات استان شنيده نشد.
آنگاه كه سيل بودجه‌هاي ميراث يكسويه بطرف شهرسوخته و دهانه غلامان سيستان كه البته بجاي خود مهم و قابل ارج هستند گسيل داشته شد و آثار باستاني بخش بلوچستان رو به نابودي و زوال بودند باز هم مطبوعات استان تبعيض در نگاه باستانشناسي و ميراث فرهنگي شهركي را ديدند و دم برنياوردند. تا آنكه يك مدرس وظيفه‌شناس دانشگاه به نام دكتر مرتضوي ناچار شد نقد و نظرش را در اين رابطه به سايتها بسپارد.
و دهها مورد ديگر از سوء‌مديريتها و ضعفهاي سازمان ميراث فرهنگي در اين مدت ناديده گرفته شدند تا آنكه از دو هفته قبل جنجالي از سوي مطبوعات استان عليه شهركي بپا خواست كه در آن ادعا شده بود شهركي به روزنامه‌نگاران توهين كرده و آنها را سگ و مگس خطاب كرده است. در مصاحبه مطبوعاتي ، خبرنگاران به او تاختند كه چرا به آنان توهين كرده است و البته سخن من در اينجا صحت و سقم اين مسئله و تائيد و تكذيب آن نيست كه طبيعي بود شهركي چه چنين چيزي گفته يا نگفته بود آنرا تكذيب كرد.
چند روز بعد مطبوعات استان بيانيه‌اي عليه شهركي صادر كردند و به دنبال آن برخي از مطبوعات اعلام كردند كه در اعتراض به اين نوع عملكرد شهركي يك روز نشرياتشان را منتشر نمي‌كنند.
نميدانم فلسفه عدم انتشار نشرياتي كه بيشتر محتوايشان را سايتهاي اينترنتي كپي مي‌كنند و تيراژ واقعيشان هر يك به دو هزار نسخه هم نمي‌رسد و گونيهاي برگشتي نشرياتشان گوياي عدم اقبال مخاطبانشان به آنهاست چه ضرري به شهركي مي‌زند و چه تاثيري در جامعه دارد ، اما يك نكته در اينجا كاملا روشن است كه مطبوعات استان اثبات كردند اگر همه آثار باستاني بلوچستان را سيل و زلزله و سوء‌مديريت و تبعيض ويران كند و يا منافع مردم در هر جا به خطر بيفتد آنان با بي‌تفاوتي محض انگار كه نه چيزي مي‌بينند و نه مي‌شنوند از كنار آن رد مي‌شوند و بقول معروف خود را به كوچه علي‌چپ مي‌زنند اما خدا نكند كه مدير بخت‌برگشته‌اي سهميه آگهي و رپرتاژ اين جرايد بزرگوار را به آنان ندهد و حالا بالفرض چنين خطايي هم از او سربزند كه به اين قشر رپرتاژگير كه از قضا خود را روزنامه‌نگار مي‌دانند اهانتي كند و يا عليه‌شان سخني بگويد.
ضمن اينكه چنانچه ثابت شود شهركي ميراث فرهنگي چنين واژه‌هاي سخيفي را درباره قشر شريف روزنامه‌نگاران بكار برده است نبايد نسبت به آن بي‌تفاوت بود و از كنار آن بسادگي گذشت كه چنين اقدامي از سوي هر انسان آگاهي محكوم و ناپسند است.

استاندار سيستان و بلوچستان : بلوچستان زدائي بر خلاف سياستهاي نظام است

پس از انتشار مطلبي در روزنامه ابتكار سيستان و بلوچستان به قلم نگارنده با عنوان : بلوچستان‌زدائي در برخي ادارات و رسانه‌هاي استان ، مهندس علي‌محمد آزاد استاندار سيستان و بلوچستان در تماسي تلفني گفت : اين عمل ، اقدامي بر خلاف سياستهاي نظام است و در صورت وجود هرگونه مصاديق و مداركي در اين رابطه كه نشان‌دهنده حذف نام بلوچستان از عنوان استان باشد به شدت با عوامل آن برخورد مي‌شود. ‌
در همين رابطه برخي مصاديق و مستندات از جمله مطالب برخي رسانه‌هاي رسمي ، دامنه وبسايتها و مدارك دانشگاهي براي ايشان ارسال شده است.
چند روز پس از اين موضوع برخي موارد حذف نام بلوچستان از دامنه وبسايتهاي اداري اصلاح شدند كه جا دارد از جناب استاندار در اين رابطه جدا قدرداني شود.
از مخاطبان گرامي مي‌خواهم چنانچه مستندات و مدارك ديگري در اين رابطه دارند به اين وبلاگ ارسال نمايند تا براي پيگيري بيشتر به استاندار سيستان و بلوچستان ارايه شوند.

بي‌خبري روزنامه مردمسالاري از وقايع روز و سياست صفحه‌پركني!

بي‌خبري روزنامه مردمسالاري از وقايع روز كم بود كه سرقت مطالب ديگران نيز به آن افزوده شد. روزنامه مردمسالاري اخيرا و درست در زماني كه حكم شهردار زاهدان در آستانه ابلاغ به وي بود ، گزارشي انتقادي را با عنوان : شش ماه بی شهرداری زاهدان و تاوانی که مردم می پردازند را بي‌خبر از آخرين تحولات مربوط به حكم شهردار ، منتشر كرد. از ديرخبري اين روزنامه كه بگذريم سرقت برخي پاراگرافهاي اين مطلب از نوشتاري كه در تاريخ 28 فروردين 88 توسط نگارنده در همين وبلاگ منتشر شده بود جالب توجه است. بهتر است مديران محترم اين روزنامه بجاي پر كردن صفحات خود با اخبار و مطالب تاريخ گذشته و سرهم كردن مطالب با سرقت مطالب ديگران به محتواي روزنامه و احترام به شعور مخاطبان خود بيشتر توجه كنند.
به اين بخش از مطلب روزنامه مردمسالاري توجه كنيد: " بر اساس این گزارش، شورای شهر زاهدان در سه دوره گذشته در این مدت به مصلحت همین فضا از انتقادات جدی و کارشناسی طیف وسیعی از شهروندان زاهدانی بدور بوده است و هزینه انتقاد از آن برای بسیاری از کارشناسان بالاست.
این شورا که از مصونیت حامیان پشت پرده خود به خاطر حفظ مصلحت ها سود می برد و در تامین منافع آنها نیز کوتاهی نمی کند، خود را مدیون عده ای خاص می داند که مردم را با اهرمهای خاصی سازماندهی کرده اند و به همین دلیل تصمیمات خود را در پشت درهای بسته و با مشورت افرادی خاص اتخاذ می کند.  شورای شهر زاهدان در 19 اسفندماه 87 در جلسه 137 خود در یک تصمیم غیرمنتظره با استعفای محمدعلی جدلی شهردار زاهدان موافقت کرد، در حالی که گفته می شود، جدلی استعفا نکرده و با فشار هیات رئیسه شورا مجبور به استعفا شده و با پیامک از موافقت با استعفا خود مطلع گشته است.  "
و حالا مطلب منتشر شده در وبلاگ زمان‌آنلاين در تاريخ 28 فروردين 88 : شوراي شهر زاهدان در 3 دوره گذشته هيچگاه پاسخگوي مردمي كه اعضاي آنرا انتخاب كرده‌اند نبوده است. اين شورا از مصونيت حاميان پشت پرده خود به بهانه حفظ مصلحت بهره مي‌برد. و البته در تامين منافع آنان كوتاهي نمي‌كند. اگر چه بظاهر مردم به اين شورا راي داده‌اند اما شورا راي خود را مديون عده خاصي است كه مردم را با اهرمهاي خاصي سازماندهي كرده‌اند. و به همين دليل تصميمات خود را پشت درهاي بسته و با مشورت افراد خاصي اتخاذ مي‌كند. 

بلوچستان ؛ بغرنج‌ترين بحران پاكستان


ارايه بسته‌اي از سوي يوسف رضا گيلاني براي حل مشكل بلوچستان نه تنها با استقبال جامعه بلوچ پاكستان كه حدود نيمي از خاك اين سرزمين را متعلق به خود مي‌دانند ، مواجه نشد بلكه واكنشهاي زيادي در مخالفت با آن ابراز شد. بسياري از رهبران قومي بلوچ معتقدند اين بسته براي مردمي كه سرزمينشان سرشار از منابع معدني و ثروتهاي طبيعي است به منزله صدقه و اهانت به شعور اين مردم براي چشم‌پوشي آنان از حقوق اصليشان است.آنان بر اين باورند كه اين بسته در لفاف قند پيچيده شده اما محتواي آن براي جامعه بلوچ و نسلهاي آينده آن سم است.
پايان دادن به عمليات نظامي ، آزادي زندانيان سياسي و به رسميت شناختن حقوق برابر بلوچها از جمله خواسته‌هاي آنان است كه از سال 1947 تا كنون به سرانجام روشني نرسيده است.
در آخرين واكنش خان كلات خواستار ميانجيگري بين‌المللي براي حل مسئله بلوچستان شد

ميرسليمان داود خان كلات بلوچستان گفته است كه مسئله بلوچستان بايد با حضور ناظران بين‌المللي حل شود.
خان كلات در گفتگو با خبرنگاران محلي بسته موسوم به بلوچستان را كه از سوي دولت پاكستان براي حل مسئله بلوچستان به پارلمان اين كشور پيشنهاد شده بود يك شوخي با مردم بلوچ خواند و گفت : حاكمان با نقض توافقنامه‌هاي گذشته اعتبار خود را از دست داده‌اند و بلوچها به آنان اعتماد ندارند و اين بار فريب حاكمان را نمي‌خورند و اين بي‌اعتمادي بسته پيشنهادي را بي‌معني مي‌كند.
ميرسليمان داود گفت : سازمان ملل و اتحاديه اروپا و مقامات بريتانيا مي‌توانند نقش موثري به عنوان ناظر و ميانجيگر در احقاق حقوق بلوچها و اعاده زمينهاي آنان ايفا كنند.
سليمان خان از كساني كه خود بحران بلوچستان را آفريده‌اند ، اينك مي‌خواهد براي حل آن ميانجيگري كنند. با عدم پذيرش پيشنهادات دولت پاكستان از سوي رهبران بلوچ و عدم تسلط كامل حكومت پاكستان بر اين منطقه و از سويي تحت فشار گذاشتن اين كشور از سوي دولت ايران براي تحويل عوامل حملات تروريستي در داخل خاك ايران به نظر مي‌رسد پاكستان با بحراني پيچيده و مشكل‌تر از هميشه به نام بلوچستان مواجه شده است كه هنوز راه حلي براي برون‌رفت از اين بحران نيافته است.