حکایت شهركي بختبرگشته !
روزي كه شهركي با مدرك كارشناسي كودكان استثنايي فقط به واسطه اينكه رئيس ستاد انتخاباتي محمود احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري بود ، بر كرسي رياست سازمان عريض و طويل ميراث فرهنگي و گردشگري تكيه زد ، كمتر كسي صداي اعتراضي از مطبوعات استان شنيد.
روزي كه پس از ادغام سازمان صنايع دستي در ميراث فرهنگي ، شهركي يكي از مديران توانمند صنايع دستي استان مهندس عبدالسلام بزرگزاده را با انگيزههاي سياسي بركنار كرد و او را تا به امروز در كشاكش دادگاهها و بازرسيها گرفتار كرده است باز هم صداي اعتراض و يا نقد و نظري در مخالفت و يا موافقت با اين اقدام شهركي از مطبوعات استان شنيده نشد.
آنگاه كه سيل بودجههاي ميراث يكسويه بطرف شهرسوخته و دهانه غلامان سيستان كه البته بجاي خود مهم و قابل ارج هستند گسيل داشته شد و آثار باستاني بخش بلوچستان رو به نابودي و زوال بودند باز هم مطبوعات استان تبعيض در نگاه باستانشناسي و ميراث فرهنگي شهركي را ديدند و دم برنياوردند. تا آنكه يك مدرس وظيفهشناس دانشگاه به نام دكتر مرتضوي ناچار شد نقد و نظرش را در اين رابطه به سايتها بسپارد.
و دهها مورد ديگر از سوءمديريتها و ضعفهاي سازمان ميراث فرهنگي در اين مدت ناديده گرفته شدند تا آنكه از دو هفته قبل جنجالي از سوي مطبوعات استان عليه شهركي بپا خواست كه در آن ادعا شده بود شهركي به روزنامهنگاران توهين كرده و آنها را سگ و مگس خطاب كرده است. در مصاحبه مطبوعاتي ، خبرنگاران به او تاختند كه چرا به آنان توهين كرده است و البته سخن من در اينجا صحت و سقم اين مسئله و تائيد و تكذيب آن نيست كه طبيعي بود شهركي چه چنين چيزي گفته يا نگفته بود آنرا تكذيب كرد.
چند روز بعد مطبوعات استان بيانيهاي عليه شهركي صادر كردند و به دنبال آن برخي از مطبوعات اعلام كردند كه در اعتراض به اين نوع عملكرد شهركي يك روز نشرياتشان را منتشر نميكنند.
نميدانم فلسفه عدم انتشار نشرياتي كه بيشتر محتوايشان را سايتهاي اينترنتي كپي ميكنند و تيراژ واقعيشان هر يك به دو هزار نسخه هم نميرسد و گونيهاي برگشتي نشرياتشان گوياي عدم اقبال مخاطبانشان به آنهاست چه ضرري به شهركي ميزند و چه تاثيري در جامعه دارد ، اما يك نكته در اينجا كاملا روشن است كه مطبوعات استان اثبات كردند اگر همه آثار باستاني بلوچستان را سيل و زلزله و سوءمديريت و تبعيض ويران كند و يا منافع مردم در هر جا به خطر بيفتد آنان با بيتفاوتي محض انگار كه نه چيزي ميبينند و نه ميشنوند از كنار آن رد ميشوند و بقول معروف خود را به كوچه عليچپ ميزنند اما خدا نكند كه مدير بختبرگشتهاي سهميه آگهي و رپرتاژ اين جرايد بزرگوار را به آنان ندهد و حالا بالفرض چنين خطايي هم از او سربزند كه به اين قشر رپرتاژگير كه از قضا خود را روزنامهنگار ميدانند اهانتي كند و يا عليهشان سخني بگويد.
ضمن اينكه چنانچه ثابت شود شهركي ميراث فرهنگي چنين واژههاي سخيفي را درباره قشر شريف روزنامهنگاران بكار برده است نبايد نسبت به آن بيتفاوت بود و از كنار آن بسادگي گذشت كه چنين اقدامي از سوي هر انسان آگاهي محكوم و ناپسند است.